پند

يانُورَالنُّّّورِ،يا مُنَوِّرَ النّوُرِ،يا خالِقَ النّوُرِ،يا مُدَبِِِّرَ النّوُرَ،يا مُقَدِرَ النّوُرَ،يا نُوراً كُلِّ نُور،يا نُورًا بَعد كُلِّ نُور،يا نُوراً فَوقَ كُلَ نُورٍ،يا نُورًا لَيسَ كَمِثلِه نُورٌ

يــــــــا رب:منزهي تو،اي آنكه نيست معبود بر حقي جزء تو،بفرياد رس،رها كن مارا،از آتش..... يــــــــا رب

پند

 روا مدار خدايا كه در حريم وصال                                  رقيب محرم و حرمان نصيب من باشد

 همــاي گو مفكن سايه شــرف هرگز                            در آن ديار كه طوطي كم از زغن باشد

  بيان شوق چه حاجت كه سوز آتش دل                        توان شناخت ز سوزي كه در سخن باشد

 هواي كوي تو از سر نمييـــرود آري                               غريب را دل ســر گشتــه با وطن باشــد 

*جام مي خون دل هريك به كسي دادند                          در دايره قسمت اوضاع چنين باشد.......

كنسرت استاد محمدرضا شجريان

كنسرت استاد محمدرضا شجريان و گروه شهناز به مدت چهار شب از هجدهم مهرماه در تالار وزارت كشور برگزار خواهد شد.

به گزارش ايرنا و به نقل از شركت فرهنگي هنري دل آواز اين برنامه در دستگاه‌هاي همايون، شورو مايه ابوعطا اجرا ميشود.

در اين كنسرت ، مهرداد صفايي (سنتور)، محمد رضا ابراهيمي (عود)، سينا جهان آبادي و كاوه معتمديان (كمانچه)، شاهو عندليبي (ني)، حسين رضايي نيا (دف)، مهرداد ناصحي (قيچك)، حامد افشاري (قيچك باس)، رادمان توكلي (تار) ، رامين قنبري (تنبك) و خانم مژگان شجريان (سه تار) خواهند نواخت.

سرپرستي گروه شهناز را مجيد درخشانی برعهده خواهد داشت.

فروش بليت كنسرت از طريق سايت ‪ www.shajarianconcert.com‬انجام خواهد شد كه هنوز تاريخ آن مشخص نيست.

استاد محمود فرشچیان

متولد 1308 – اصفهان پس از تعلیم گرفتن ازهنرورانی بزرگ ، چون حاج میرزا آقا امامی و استاد عیسی بهادری و گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا رفت و چندین سال به مطالعه ، و کار در موزه ها مشغول شد. منتقدان و هنرشناسان بزرگ جهان هنر ، او را مورد بررسی و تحسین قرار داده اند و تابلوهای او در موزه های معتبر دنیا جای گرفته است. استاد فرشچیان در نقاشی ایران صاحب سبک و مکتب خاص است.

گفتگو با استاد محمود فرشچیان

- استاد ، لطف فرموده  به گوشه ای از فعالیتهای خود در ارتباط با هنر نگارگری، خصوصا  نقاشی ایرانی در خارج از کشور اشاره بفرمائید.

تا آنجا که به یاد دارم ، در گذشته و حال سعی ام بر این بوده که هنر نقاشی اصیل ایرانی را به دنیا بشناسانم. این هنر، از جمله هنرهایی است که تا کنون آنچنان که باید، حقش ادا نشده و بیشتر، منقدین و هنرشناسان خارجی هستند که هنر عظیم نقاشی ایرانی را نقد و بررسی کرده و در کتابها نگاشته اند. من به سهم خود با برگزاری نمایشگاههایی در نقاط مختلف دنیا ، سعی کرده ام حتی المقدور این هنر و اصالت فرهنگی را در حد توان خود به افردی که علاقمند به شناخت آن هستند بشناسانم . علاوه بر نمایشگاهها، اخیرا کتابی نیز از آثار من در آلمان چاپ شده است. این کتاب را یونسکو جزء آثار برگزیده خود ارائه داده و بزرگترین منتقد نقاشی دنیا "پروفسور استوارت کاریولش" که در نقاشی ایرانی و اسلامی دارای اعتبار ویژه ای می باشد،  بر این کتاب نقد نوشته است . این کتاب از سوی موزه  "ویکتوریا آلبرت " لندن و مدیر کل یونسکو به اکثر موزه ها، کلکسیونها، کتابخانه های بزرگ دنیا و کتابخانه های شخصی کسانی که به کتب هنری علاقه نشان می دهند ارسال شده و مورد استقبال آن علاقمندان قرار گرفته است.

 

- استاد با توجه به اینکه مدتی است در خارج از کشور اقامت دارید، برداشت مردم جهان را ، درباره هنر ملی و اسلامی ما چگونه می بینید؟

همانطور که صورت اشخاص در تمام دنیا با هم فرق می کند، سجایای اخلاقی و سلیقه های آنها نیز با یکدیگر متفاوت است. ممکن است یک ایرانی نسبت به هنر نقاشی خودمان بیگانه باشد، اما یک فرد خارجی این هنر را با آغوش باز بپذیرد. در کل باید به این نکته اشاره کنم که در تمام دنیا، برای هنر اصیل ایرانی احترام خاصی قائلند و تحت تاثیر آن قرار می گیرند. به خصوص که هنر نقاشی ایرانی از محتوای عظیم عرفانی نشأت گرفته و بیننده  را به اعماق احساس رهنمود می سازد. مردم ملل خارجی وقتی آثار خوب را ببینند و آنها را بشناسند،  سخت تحت تاثیر قرار می گیرند. به نظر من ، مهم ایجاد رابطه بین اثر و بیننده است. اگر یک اثر هنری بتواند با تمامی  بیننده ها ، در هر کجای دنیا رابطه تنگاتنگ و نزدیک برقرار کند، هر علاقمندی ، آن را پذیرا شده، به خوبی می پذیرد. ما  زمانی می توانیم نقاشی خود را در همه جای دنیا اشاعه دهیم که تمام مردم دنیا بتوانند، رابطه  نزدیک بین احساس و دید خودشان با اثر هنری ما برقرار سازند. به عبارت دیگر، نقاشی ما باید با  بینندگان مختلف دردنیا، غریبه نباشد. در آن صورت این هنر کشش و جذبه ای پیدا می کند که بینندگان بتوانند آن را به خوبی تماشا کنند و زمانی که مورد نقد و بررسی قرار گرفت، محتوای آن در دل و ذهن بیننده بر جای خواهد ماند. من  فکر می کنم، در سبکی که دنبال می کنم این رابطه بتواند در حد خوبی بین اثر و بیننده به وجود بیاید. فرق نمی کند چه در ایران و چه در هر گوشه  دیگری از دنیا.

من تاکنون نتایج سودمندی را در این خصوص به دست آورده ام. سبکی که من دنبال می کنم، در عین حال که اصالت نقاشی ایرانی را دارد، با مردم دیگر ملل نیز بیگانگی ندارد.

ادامه نوشته

نور و معماری

نور در فضاهاي داخلي

اگر از نور کامل و طبيعي خورشيد که گستردگي و کيفيت آن قابل مقايسه با نورهاي ديگر نيست صرف نظر کنيم، استفاده از نور آبي مصنوعي و چراغ هاي روشنايي، به نيازي ضروري و هميشگي تبديل شده است.
به خصوص نقش نورپردازي در معماري داخلي بسيار مهم و جذاب مي نمايد. با افزايش کارآيي هاي صنعت برق و امکانات تکنولوژيک مربوط به آن، استفاده از محصولات وابسته به آن نيز رشد چشمگيري داشته است؛ چنانکه بايد اذعان داشت روشنايي، راه را براي يک تحول در شناخت و طراحي معماري باز کرده است. اين محصولات که مشتمل بر انواع چراغ ها و سيستم هاي روشنايي هستند، ابزار اصلي نورپردازي را تشکيل مي دهند. با تنوع اين ابزار، طراحان با مسئله اي مواجه مي شوند و آن انتخاب صحيح وسيله نوري و تعيين محل مناسب براي آن است. چنين مشکلي پيچيده تر از تامين کمي نور است. اگر چه لامپ هاي عريان قادرند نيازهاي کمي نور را به آساني مرتفع کنند، واضح است که جنبه هاي دقيق تامين آسايش و نکات ظريف زيبايي شناسي از عهده اين وسايل ساده برنمي آيد. در حقيقت گره کار در تهيه و تامين نور نيست بلکه تنظيم منابع نوري براي خلق محيط مناسب بصري، مسئله اصلي است.
در بررسي هاي انجام شده پيرامون استفاده افراد از نور و چگونگي نورپردازي منازل مسکوني خود، اطلاعاتي راه گشا به دست آمده است که راه را براي راهنمايي توليدکنندگان، طراحان و نهايتاً استفاده کنندگان باز مي کند يا باعث سوق دادن آنان به سمت استفاده از منابع نوري مطلوب و راهنمايي عموم به استفاده درست از منابع در اختيار مي شود. ابتدا اين نکات را مرورکرده و در ادامه، نکاتي را درباره روشنايي عمومي از نظر مي گذرانيم. افراد مورد مطالعه در اين مبحث در پاسخ به سؤالي در زمينه استفاده از نور عمومي و موضعي در محل زندگي خود اکثراً اذعان دارند که نور عمومي را بيشتر از نور موضعي در محل زندگي خود استفاده مي کنند. 75% افراد، نور عمومي و 25% نيز نور موضعي را مورد استفاده قرار مي دهند. در مورد استفاده از انواع مختلف چراغ هاي روشنايي، بازار خريد و استفاده به ترتيب با 50% و 35% و۱۰% در اختيار چراغ هاي سقفي، ديواري و پايه دار زميني قرار مي گيرد که اين خود مي تواند مويد استفاده بيشتر مردم از نورهاي عمومي در محل زندگي خود باشد. رنگ غالب نورهاي مورد استفاده نيز حکايت از اين دارد که نورهاي با رنگ سرد، بيشتر از رنگ هاي گرم در بين مردم طرفدار دارد. اکثر مصرف کنندگان و خريداران چراغ هاي روشنايي هنگام خريد محصول مورد نظر، اولويت هايي را براي آن مدنظر دارند که زيبايي منبع نوردهنده، کيفيت نوردهي آن، قيمت و نصب و نگهداري آن، به ترتيب از عوامل دخيل در خريد و جذب مشتريان به محصولات است.
در اينجا به بررسي عواملي مي پردازيم که عوامل اصلي در روشنايي محيط هستند. قابليت ديد در ناحيه تامين روشنايي، مهمترين نياز استفاده کننده در محيط است. اين قابليت به عواملي بستگي دارد که به بعضي از آنها اشاره مي کنيم.

ادامه نوشته

پند

ای بی نیاز ترین نیازمندان!این ماییم بندگان تو که در پیش رویت ایستاده ایم.و من از همه نیازمندان در گاهت نیازمندترم ونیازم از همه بیشتر.......

(صحیفه سجادیه)

مسجد جامع اصفهان جلوه گاه هنر معماري ايران

مسجد جامع اصفهان (مسجد آدینه, مسجد عتیق) موزه هنر ایران و یکی از افتخارات معماری این سرزمین است اثری که نشانه سیزده صده تحول در فرهنگ اسلامی ایران را در خود گرد آورده است.کاوش ها روشن ساخته اند که این ساختمان بر روی آثار صدر اسلام و پیش از آن بنیان نهاده شده است.
طرح نخستین مسجد به گونه بومسلمی(شبستان ستوندار) بوده که در سال ۱۵۶ هجری ساخته شده و کاوش ها موقعیت آن را روشن ساخته اند.محراب و بخش بزرگی از دیوار سوی قبله مسجد کهن با گچبری ناب و بی همتا در زیر کف شبستان جنوبی مسجد کنونی یافت شده است.سوی قبله مسجد کهن با سوی قبله کنونی ۲۰ تا ۳۰ درجه اختلاف دارد.
در سال ۲۲۶ هجری مسجد کهن ویران شده و بر ویرانه های آن مسجدی بزرگتر نزدیک به ده جریب ساخته شده که طرح شبستان ستوندار داشته است با میانسرایی در میان و شبستانهایی پیرامون آن که بخش جنوبی با شش دهانه, شمالی با چهار دهانه و شرقی و غربی با دو دهانه ساخته شده بوده است.در سده چهارم در روزگار ال بویه به ساختمان مسجد اضافه شد بدین گونه که یک دهانه به شبستان ها با کوچکتر کردن میانسرا افزوده شد.ستون های نما دارای آجر کاری شد. در سده پنجم و ششم دگرگونی های بنیادی در معماری مسجد رخ داد و مسجد به چهار ایوانی تبدیل شد.در ادامه مظلب در مورد هر کدام از بخش های مسجد توضیحی جداگانه میدهم:

گنبد نظام الملك(۴۷۳هجري): گنبدی در پشت ایوان جنوبی معروف به صفه صاحب. این گنبد در زمان ملکشاه سلجوقی به دستور وزیرش نظام الملک ساخته شد. گنبد نظام الملک هنگامی که مسجد هنوز به شکل دوره عباسیان بود بدان اضافه شد و برای این کار لازم آمد که ۲۴ ستون حذف شوند.به موجب حفریات اخیر باستانشناسی معلوم شده است که در پیرامون این فضا یک دهلیز وجود داشته که آن را از مابقی بنا جدا می کرده و محتملا گنبد را به صورت مقصوره با نماز خانه ای برای اشراف و حکام و امیران که به دلایل امنیتی مایل بودند مجزا از توده مردم نماز بگزارند تشکیل می داد.گنبد نظام الملک ۲۵ متر قطر دارد.

گنبد تاج الملك(گنبد خاكي)(۴۸۱ هجري):گنبد دیگری در پشت ایوان شمالی معروف به صفه درویش.این گنبد را تاج الملک ابو الغنایم مرزبان بن خسرو فیروز شیرازی, وزیر ملک شاه و از رقبای خواجه نظام الملک به امر ترکان خاتون ملکه سلجوقی و همسر ملک شاه , ساخته است.ارتفاع آن ۱۹.۵ متر و قطر آن ۱۰.۵ متر میباشد.همه اجزای فضای زیر گنبد در سوق دادن چشم بیننده به سوی گنبد هماهنگ است. چهار فرو رفتگی کم عرض و محصور بین ستون های کوچک گوشه ها را تشکیل داده است.این ستون ها نگاه بیننده را به سوی (چپیره) منطقه انتقالی هدایت می کنند.پتکانه ها در تاغ بزرگتری محصور شده اند که همراه با تاغ های مشابهی که در بالای دیوارها قرار دارند حلقه هشت گوشی مرکب از شانزده قاب منتهی به قاعده گنبد را حمل می کنند.تزیینات آجرکاری فضای زیر گنبد که در ترکیب با گچبری اجرا شده اند تاکید مزیدی بر تناسبات بی نقص این مجموعه می نهند بدون اینکه هیچ بخشی از عناصر آن از نظر مخفی بماند.

ايوان هاي چهار گانه مسجد: ایوان شمالی که به "صفه صاحب" معروف است و به فضای گنبد خانه نظام الملک راه دارد .مناره های طرفین آن تاکید مزیدی بر این بخش مهم مسجد می نهند.قاب پیرامون این ایوان با کاشیکاری مربوط به دوره صفوی تزیین شده است.ایوان مزبور از سه ایوان دیگر کوتاهتر و عریض تر است. ایوان شمالی به نام "صفه درویش" خوانده می شود. سر چشمه آن به دوره سلجوقی می رسد و در طی دوره صفویه نیز باز سازی و مرمت هایی در آن صورت گرفته است. تزیین آن از آجر کاری و گچ بری است.ایوان شرقی مسجد که به "صفه شاگرد" شهرت دارد و درای تزیینات اصیل سلجوقی است و تزیینات نمای خارجی آن که در اوایل سده ششم هجری انجام گرفته در خور ستایش است. ایوان غربی که به نام"صفه استاد" مشهور است از تزیین آجری همین دوره برخوردار است . هیچ یک از این ایوان ها ضلع کاملا مسدود ندارند. ضلع باز اصلی شان البته به طرف میانسرای مسجد گشوده است و دیوارهای سه ضلع دیگرشان به تالار های پیرامون راه دارند.یک عنصر مهم تزیینی در معماری اسلامی یعنی مقرنس کاری به صورت ابتدایی در ایوان ها و بعد هم به شکل کامل تر در نقاط دیگر مسجد دیده می شود.

شبستان هاي مسجد: شبستان های گوناگونی در مسجد جامع اصفهان به فراخور ساخت و وظیفه ای که دارند وجود دارد .مانند شبستان چهل ستونی که شاه عباس اول به گوشه جنوب غربی مسجد اضافه کرد.وجه تسمیه این گونه شبستان ها آن است که ستون های فراوان دارند.شبستان تاغداری که در زمان بایسنقر میرزا در ضلع غربی مسجد افزوده شد و به نام بیت الشتا عماد مشهور است فضای منزوی و محفوظی است که برای مراسم نماز در زمستان از آن استفاده می شود.این فضا ۵۰ متر طول و ۲۵ متر عرض دارد.تاغ های خیمه ای آن بر ستون های کم ارتفاع استوارند.در هر یک از تاغ های آن حفرهای پیش بینی شده است که با یک قطعه مرمر سفید پوشانده شده به طوری که نور خورشید را به فضای شبستان باز می تاباند. در شبیستان های مسجد جامع اصفهان در حدود ۴۷۰ نوع تاغ دیده مي شودبه يك نگاه به نظر ميرسد كه هر كدامشان شكلي متفاوت دارد و اين جلوه گاه ارزنده اي از استادان معماري ايران در كاربرد اين شيوه پوشاندن ابنيه را نشان مي دهد

ميانسرا: ميانسراي مسجد جامع اصفهان داراي دو حوض است يكي به شكل مربع در مركز صحن و ديگري چند ضلعي در قسمت شمالي آن در بالاي حوض مربع سكويي متكي بر چهار ستون قرار دارد كه در ايام گرم تابستان سايه مطبوعي فراهم مي كند وجود آب پاك در مسجد به حدي مهم است كه كتيبه اي در مسجد جامع از لزوم آبراهي بين زاينده رود و مسجد حكايت مي كند كه تا قبل از ورود به مسجد براي آبياري باغات از آن استفاده مي شود .

مسجد جامع اصفهان از مساجدي است كه محراب هاي متعددي دارد بلند آوازه ترين محراب آن در ضلع شمالي ايوان غربي آن در شبستاني كه بوسيله اولجايتو فرمانرواي ايلخاني ساخته شد قرار دارد. اين محراب نمونه نفيسي از تزيين گچبري است و در دو سوي تورفتگي تاغ دار آن دو ستون كوچك تعبيه شده و كمان نوك تيزي بالاي آنها را به هم متصل مي كند تناسبات اجزا محراب بسيار موزون است و در تزيين آن از گچبري هاي خط نوشته و گل بته و شكل هاي هندسي استفاده شده است. كتيبه اي كه پيرامون مستطيل شكل آن را پوشانده زمينه اي مركب از شكوفه ها و برگهاي نودميده دارد لوح مركزي ان از پيچ و تاب غير قرينه شاخ و برگ پوشيده شده است. در عرض لوح تحتاني يك نوار انتزاعي مركب از نوشته به هم بافته كوفي به چشم مي خورد هشت محراب ديگر در اين مسجد وجود دارد كه تدريجا بوسيله فرمانرايان و شخصيت هاي با تقواي مختلف افزوده شده اند.

دست العباده

خداوندا.به حق تمام دعاگویانت.به حق تمام پرستشگرانت.به حق تمام خادمان درگاهت.به حق عدالت تمام ناحقی ها.چنان کن تو که تسهیل شود ثبت نام در دار این خرابات کده مغان ما...

باغ های ایرانی

سیده ندا قاضی زاده (دانشجوی دکتری معماری)
  • * این مقاله ترجمه فصلی از کتاب زیر می باشد.
  • Khansari,M (1998) "The Persian Garden"; Mag Publisher, Washington
  • از کوروش تا اسکندر (330تا 559  قبل از میلاد ) ، از باغ های اولیه در شرق تا باغ های شاهی در پاسارگاد.
  • قدرت هخامنشیان، امپراتوری ایرانیان را تاسیس کرد . امپراتوری که نزدیک به دو میلیون مایل مربع وسعت داشت و از لیبی تا هند و از یونان تا اتیوپی را در بر می گرفت .حکومت هخامنشیان ملت های مختلف را زیر یک قانون برد و اجازه داد تا هر ملت فرهنگ و خدای خودش را داشته باشد و با زنجیر محکمی از گفتگو و فلسفه بین حکومت های سرتاسر مملکت پیوند زد . نبوغ هخامنشیان در ترکیبی از حکومت و هنرهای پیشرفته به نظر می رسد .
  • بدینسان فرهنگ شاهی کوروش و نوادگانش یک پرده نقش دار سنگین با رنگ های فراوان از نخ هایی به قدمت تمدنشان، خلق کرد که کاملا بدیع می نمود. معماری هخامنشیان بر آمده از روش و سبک مردمان تحت سلطه شان است. آشوریان ،مصریان ، بابلیان و یونانیان، تالارهای شاهانه بزرگی ساختند. مردم امپراتوری به عنوان خراج شی هایی که به وسیله آن ساختمان ها و باغ های بزرگشان را بیارایند ، پیشکش می کردند .
  • باغ هایشان که به وسیله ستون های بزرگ که به طرف دیواره سبز بودند احاطه شده بودند، اتاق های تختگاهی وجود داشت تا از آنجا انعکاس آب استخرها و درختان سبز دیده شود. این باغ ها، بهشت هایی در یک طبیعت سخت و خشن و در حقیقت نتیجه پردیس های قدیمی در یک فضای محصور شده بودند .یونانیان این لغت را به پارادیسوس تغییر دادند که باغ های امپراتوری ایران را توصیف می کرد. در کتاب مقدس یونایان، ترجمه شده این لغت به اصطلاحی در باغ های ادن برای بزرگنمایی آنها اطلاق شود. ایرانیان امروزی فردوس، لغت عربی آنرا استفاده می کنند .این کلمه به باغهای پادشاهان ایران که تجسم شده تصاویری از افسانه های مقدس هستند، دلالت می کند. در نظر بشر ابتدایی ورودی جهان طبیعت با این معانی مورد حمایت قرارمی گرفت. خدایان در همه جا بودند و در سرتاسر جهان نفوذ داشتند. بیشتر در نقاطی به چشم می آمدند که نیروهایش وابسته به کشاورزی و به ویژه نیروهای برآمده از آب و گیاه بود در تصور مردم بین النهرین خدایان، جاودانی بودند .
  • از هزاران سال پیش در زمان هخامنشیان، باغ های مثمر به وجود آمدند .در قطعه ای از اولین نوشته های شناخته شده از زمان سومریان بین النهرین در 2800 سال قبل از میلاد مسیح، خلقت بهشت چنین توصیف می شود که خدای آب دستور آنرا داد و خدای خورشید آنرا ساخت .حماسه سومریان، گیل گمش -که خیلی قدیمی نیست –باغی ابدی را بر اساس درخت مقدس که در کنار چشمه مقدس روئیده است، نشان می دهد.این ایده ای جهانی در افسانه های سامی هاست .
  • ایرانیان سامی نبودند اما به واسطه مهاجرت هند و اروپائیان خدایان افسانه یشان، وارد ایران شده بود. در زمان هخامنشیان بزرگترین خدا اهورمزدا به صورت سه قسمتی بود .اهورمزدا با الهه آفرینش و آتش ،میترا الهه نور و روشنایی ،آناهیتا الهه آب که همگی سرچشمه حیات بودند، ارتباط داشت. به اضافه دو خدای دیگر که تمام الهه ها را احاطه می کنند و حامی زندگی باغ ها بودند .
  • ژئو ویدنگرنمی نویسد : در ابتدا آمرتات از گیاهان و دوم هورواتات خدای سلامتی و جاودانگی به وجود آمدند .این دو برای تهیه منبع زندگی و زایش مکمل هم هستند. احتمالاخاطره و تاریخ افسانه های این قبایل سرچشمه اسطوره هایشان می باشد. بعدها همچنین باغ محصور شده ای که خدا دستور ساختش را داد و توسط پادشاه قهرمان ،جمشید برای حمایت مردمانش از زمستان سرد و وحشتناک ساخته شد، را در برگرفت .
  • در دنیای اولیه اعتقادات مردم به صورت جاری و سیال بود. خدایان ایرانی، می توانستند مشخصات همسایگانشان را به دست آورند ؛خدای جدیدی حاصل شود و خدای قدیمی تغییر کند . در هر صورت بشر متعالی از مکان هایی که خداوند در آنجا مستقر بودند، غفلت نمی کرد. هر چند که آنجا مال خودشان نباشد. شخص کوروش ،احتمالا به اهورومزدا معتقد بود و پرستش الگوهای بابلی را در 529 قبل از میلاد فتح کرد .
  • ادامه نوشته

    ارسن نقش جهان میراثی پایدار

    ارسن شهری, مجموعه ای از ساختمان هاست که نیاز های شهری را برآورده می کند. یکی از ارسن های بزرگ میدان نقش جهان است .این میدان به جای میدان کوچکی که از دوران تیموریان باقی مانده بود ساخته شده معماری صفوی را باید با میدان نقش جهان اصفهان شناخت, چرا که نمونه این میدان نه در ایران و نه در هیچ کجای جهان بوجود نیامده است.نابغه های معماری عصر صفوی,استاد علی اکبر اصفهانی و استاد محمد رضا اصفهانی,چنان خلاقیتی در این میدان و بناهای آن از خود نشان داده اند که تاریخ به تکرار این همه زیبایی امیدی ندارد.

     اندازه این میدان در حدود ۵۰۰X۱۵۰ متر است و تناسب حدود یک به سه دارد که تناسب خوبی است برای نشان دادن وسعت و بزر گی میدان.ابن میدان در گذشته کمی بزرگتر بوده و بازارهایی گرداگرد آن بوده اشت. سپس برای جلوگیری از رانش تاغ,بازارها و دهانه ها,تاغ هایی به این میدان افزوده اند که امروزه دور تا دور میدان با تاغ های دو طبقه جناغی احاطه شده است.با افزودن این تاغ ها میدان کوچکتر شده و در زمان شاه صفی این دهانه ها به مغازه تبدیل شده اند.
    این میدان دارای سه محور بوده: در محور شمالی جنوبی آن مسجد شاه و سر در قیصریه(کیاسره)قرار دارد. جلوخان یا پیش تاغ مسجد شاه درست در کانون تاغ های جناغی واقع شده است.خود میدان جای بازی چوگان بوده که هنوز میل های سنگی آن در دو طرف میدان دیده می شود.در محور شرقی غربی ان مسجد شیخ لطف الله و عالی قاپو قرار دارند.در محور سوم که شرقی غربی ودر راستای خیابان چهل ستون بوده ساختمان هایی بود که ویران شده است.در پشت ارسن میدان,ساختمان ها و باغ های فراوان بوده که تا کنار زاینده رود کشیده شده بودو بیشتر آن ها از میان رفته اند و تنها کوشک های چهل ستون, هشت بهشت و برخی دیگر بر جای مانده اند. از اتفاقات جالبی که در این میدان می افتاد, "آتش بازی" بود زیرا شاه عباس به این کار علاقه ای خاص داشت و هر گاه از سفری بر می گشت دستور میداد شهر را چراغانی کنند ومرسم آتش بازی راه می انداخت.

    پند

    اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده اند پس ما قبرستان نشینان عادات و روزمرگیها زندگی را پس چه زمانی راهی به معنای زندگی هست؟

    قبرستان زندگی... یا زندگی در قرستان؟

    پنجره های ارسی در معماری ایران

    ارس در فارسي به چم(معناي) گشاده لوز روس و اروس است. در اروپا به اين گونه درها گيوتين مي گويند. استاد پيرنيا واژه ارسي را پارسي مي داند برابر گشاده و باز. ولي در فرهنگ ها ارسي را يك واژه روسي دانسته اند "ار" پيشوندي است برابر بالا رفتن كه در برخي واژه هاي ديگر مانند ارچين ديده مي شود و "سي" برابر پرتو و چشمه كه در گويش هاي نيمروزي(جنوبي) ايران روايي است.ارسي گونه اي پنجره چوبي و شبكه دار كشويي است كه با بالا و پايين رفتن باز و بسته مي شود.بلنداي آن از كف تا آسمانه است. اين در _پنجره گاه به ميانسرا باز مي شود و گاه ميان دو تالار جاي مي گيرد تا به هنگام نياز باز شود و يك تالار بزرگ بدست آيد.كاربرد ارسي در مهرازي ايران به گونه يك بازشوي بنيادي پيشينه اي بسيار كهن دارد.نمونه هاي زيباي ان در همه جاي ايران ديده مي شود.لت ارسي ها معمولا فرد است .ارسي يك لتي در بالا خانه هاي گوشوار يا راهروهاي طبقه اول ساختمان كه معمولا در نقاط سردسير به ورت در است ديده مي شوند.هر ارسي از بخش هاي زير ساخته شده است:باهو يا وادار:بخش ايستاده چهار چوب آن .كلاه:تير ترازي (افقي) ميان بخش پاياوجنبان آن.تنك:شبكه درون درك هاي آن.چفته ريزه:چفتي كه درك ها را پايا نگه مي دارد.درك يا لنگه:كه مانند كشو بالا و پايين مي رود بخش زيرين به بلنداي 30 تا 50 سانتي متر از كف كه مانند جان پناه است و پاياست.بخش بالاي آن كه نيم پرهون(نيم دايره)يا سه پهلو است و پاياست.

    كاركرد سطح مشبك پنجره هاي ارسي:

    -تامين نور فضاي دروني.

    2-در معرض ديد قرار دادن فضاي بيروني.

    3-كاهش شدت تابش نور آفتاب و گرما.

    4-ايجاد زيبايي در نماي ساختمان.

    5-حفظ حريم و محرويت فضاي بيرون.

    6-دور كردن حشرات مزاحم(شيشه هاي رنگي پنجره هاي ارسي با ايجاد نورهاي رنگارنگ باعث دور شدن و خارج شدن حشرات مزاحم از فضاي بيروني اتاغ هاي داراي پنجره هاي ارسي مي شوند.)1

    اثرات و دلايل استفاده از پنجره هاي ارسي

    الف-نور :اين نوع پنجره ها باعث مي شوند نور خورشيد به اندازه كافي وارد فضاي اتاغ شود نه كمتر نه بيشتر

    ب-روانشناسي رنگ ها:از نظر روان شناسي رنگ خاي مختلف اين شيشه ها و ايجاد نور هاي هم رنگشان بر روي انسان تاثيرات مختلفي مي گزارد كه هر رنگ كنار رنگ ديگر شدت اين تاثير را خنثي مي كند و مقدار مناسب آن را تنظيم و تعديل مي كند.بيشتر رنگ هاي استفاده شده در شيشه هاي ارسي رنگهاي لاجوردي قرمز سبز و زرد هستند و هر كدام به تنهايي يك تاثير روانشناختي مجزاي دارند.

    ج-زيبايي:سطح پنجره هاي ارسي را با استفاده از انواع نقش هاي گوناگون گره سازي و با شيشه هاي رنگين و ساده مي آراستند و تركيب هاي بديعي پديد مي آورند و بدين صورت هماهنگي بين اين شبكه هاي هندسي و نورهاي رنگي باعث ايجاد زيبايي دلپذيري مي شود.

    د-نقش هندسي در ارسي:ناپسند دانستن تقليد از نقش ها و صورت هاي انساني و حيواني در نقاشي و ساير هنر هاي تصويري و تجسمي به تدريج موجب شد كه تقليد از طبيعت در فرهنگ بسياري از هنر هاي اسلامي چندان مورد توجه قرار نگيرد و جايگاه والايي نيابد.به همين جهت هنرمندان به تركيب هاي هندسي و انتزاعي توجه بسيار كردند.

    و-محرميت:پنجره هاي ارسي همچنين باعث محدود كردن ديد از بيرون به درون خانه و ايجاد محرميت مي شود.

    ه-خواص صوتي:اگر قطعات يك گره نسبت به هم زواياي مختلف يا متعدد پيدا كند جابجايي صوتي ايجاد مي كند در اين جابجايي تابع قوانين علم آكوستيك است. فرم هاي شش وجهي نيز داراي خواص صوتي هستند از كاربرد صوتي شش وجهي در طبيعت مي توان كندوي زنبور عسل را مثال آورد كه دقيقا عمل انتقال صوت يا رزونانس را انجام می دهد.