پیوند معماری و دنیای عرفان
مرکز فرهنگی سینمای اصفهان (مجتمع فرهنگی فرشچیان) که طراحی آن به اواخر دهه شصت باز می گردد ،در زمینی به مساحت ۱۰.۰۰۰ متر مربع مجاور رودخانه زاینده رود در محله ای با بافت نسبتاً جدید ساخته شده است. نقطه آغازین و ایده اولیه طراحی تصویر ذهنی معمار از منظر آبگیر پل خواجو در زمان برگزاری جشن های بزرگ صفوی است ، در واقع سعی شده است که در اولین گام عناصر اصلی سازمان دهی فضای برگزاری جشن ها با استفاده از آب نما، پل و رواق های اطراف به صورت انتزاعی بازسازی شود و رواق های اطراف پروژه با سازه مخصوص نشان دهنده خیمه ها و چادرهای اسقرار قزلباش در زمان برگزاری جشن هاست.
به بیان دیگر خلوص و شفافیت فضاهای معماری عصر صفوی و مکتب اصفهان معمار را بر آن داشته تا با استفاده از آب نمای مرکزی علاوه بر اعلام حضور زاینده رود در نزدیکی ، با نمایش تصویر مجازی از حجم اصلی بنا که خود در پرسپکتیو و اندکی در دور دست واقع شده تقارنی را که در امتداد محور طولی عرضه داشته با کمک آب نما به بعد سوم برده و در این حال بیننده را با خود و اثر معماری تنها می گذارد و او را به درون ساختمان دعوت می کند.
تأکید بر تقارن و تقویت آن در جای ، جای فضا نشان دهنده پایبند بودن فرهاد احمدی به اصول معماری سنتی ایران به ویژه معماری صفوی و مکتب اصفهان است. پس معماری سنتی به معنی شیوه ساختمان سازی از نظر شکلی، ساختاری و مفهومی منبع الهام قرار می گیرد .
آن چه به سنت تعبیر می شود به هیچ وجه پیروی از راه و روشی ویژه که مشمول زمان و مکان می شود و یا حفظ وضع پیشین و قرار گرفتن در حصاری از اندیشه های قدیمی نیست بلکه آن گونه که دکتر سید حسین نصر تعریف می کند: «امروزه هیچ چیز به هنگام تراز آن حقیقت ازلی، از آن پیامی نیست که از سنت می آید و مقتضای حال است چرا که همواره مقتضی بوده است چنین پیامی تعلق به اکنون دارد که همیشه بوده است و خواهد بود سخن از سنت، سخن از اصول تبدیل ناپذیری است با منشأ آسمانی و سخن از کاربرشان در مقاطع مختلف از زمان و مکان.» به بیان دیگر معمار با استفاده از زبان نماد ها به بیان صور نمادین که جنبه های محسوسی از واقعیت ماوراء طبیعی اشیاء هستند می پردازد، ترجمانی از مفاهیم دنیای عرفان در عالم خاکی. در حقیقت او صوری را به تصویر می کشد که موجودیت خود را دارند خواه انسان از آن ها با خبر باشد یا نباشد، نمادهایی که به دست انسان ساخته نمی شوند بلکه او را دگرگون می کنند.
همانگونه که ذکر شد هرچند این مجموعه به تازگی مورد بهره برداری قرار گرفته است ولی آغاز طراحی آن به اواخر دهة ۶۰ باز می گردد احمدی خود در این باره می گوید که در آن سال ها معمار جوانی بوده است که تحت تأثیر اساتید بزرگ معماری ایران همچون نادر اردلان و کامران دیبا گونه ای معماری مفوم گرا با گرایشات عرفانی را دنبال می کرده است.
از دیدگاه اردلان معماری به عنوان یک پدیده در نظام وحدت گرای جامعه سنتی نشان دهنده اصل وحدت است. او بر این عقیده است که مبنای شناخت و درک معماری سنتی اسلامی ریشه در رابطة بین کیهان، انسان و معماری دارد. «به عبارتی دیگر از دید سنتی انسان و کیهان خود محصول هنر قدسی اند، انسان، کیهان و معماری قدسی از حیث واقعیت هستی شناسی شان نهایتاً وابسته به ذات الهی اند»
پس معمار بار دیگر سعی می کند با استفاده از عناصر معماری تصویر ذهنی خود را از عالم دیگر در دنیای مادی انعکاس دهد فرهاد احمدی خود در این باره می گوید «از نظر من پروژه طرح این گونه پدید می آید؛ گویی جرعه ای آسمانی از کیهان در مرکز پروژه در آن هشت ضلعی که نمادی خاکی از بهشت است فرو می افتد؛ درست مانند سنگی در میان آب که موج ایجاد می کند، صورت گیری یا تجلی مادی این اثر کیهانی در واقع امواجی است که پلکانی فرارونده را ایجاد کرده که به سمت آسمان حرکت می کند. در واقع نوعی معاشقه و یا تعامل بین زمین و آسمان، کیهان یا عالم صورت با عالم مثال.»
قطره ای از کیهان عالمی که کره خاکی و انسان در آن جای گرفته اند بر جایگاه زندگی او فرود آمده، انسان پیوندی را میان خود و آسمان یا فضای بی کرانه احساس می کند. گویی معمار تلاش می کند راهی برای عروج از عالم خاک به فضای برتر و پر معناتر بیابد و از تغییرات و دگرگونی های این جهانی آزاد گردد.
از نظر کاربردی نیز چنین است تراکم و غلظت کاربری های مجموعه از مرکز به بیرون کاهش می یابد به بیان دیگر فضای تهی که در مرکز پروژه قرار گرفته و تالارها را در خود جای داده تأثیر خود را بر اطراف نیز گذاشته و لبه ها را نیز بی ماده و شفاف کرده است. تا آن جا که در بخش مجاور با خیابان رواق نیز حذف شده و ساختمان از طریق دروازه ورودی با پیاده رو شهری ترکیب می شود. ساختمان از طریق هفت دروازه که از نظر مقیاس نیز بر آن ها تأکید شده است به فضای پیرامون خود متصل می شود. در واقع دروازه اولین فضا در الگوی بنیادی اتصال، انتقال و وصول هستند. استفاده هوشمندانه از هفت دروازه و تأکید بر آن ها شاید اشارتی است بر هفت دروازه بهشت موعود استعاره ای دیگر از مفهومی آن جهانی انعکاسی دیگر از عالم مثال در عالم خاک. «از دیدگاه استیرلین سرچشمه وجوه نمادین اندام های کالبدی در معماری ایران در عالم مثال یا عالم ملکوت دیده می شود. »
در این جا آب نما نیز نه تنها مکانی برای به نمایش گذاشتن و نگهداری آب و محلی برای نشستن در اطراف آن بلکه از دیدگاه عرفانی آینه ای است برای تصویر نمودن و انعکاس عناصری که دورادور حیاط جای گرفته اند.
آن چه در سازماندهی کلی مجموعه شاخص است هندسه بسیار قوی و ترکیب آن با تقارن است مفاهیمی که در مطالعه فضای معماری و نظام کالبدی در معماری سنتی نیز دیده می شوند در واقع کاربرد هندسه برخاسته از عمق اعتقاد و بینش معناگرایانه ای است که معمار سنتی برای دستیابی به مفاهیم ارزشی عقیدتی و بازیابی تبلور آن در شکل مادی و قالبی معمارانه به کار می گیرد. به بیان دیگر هندسه به عنوان عاملی وحدت بخش به کار گرفته می شود تا کلیة ارکان بنیادین معماری از قبیل فضا، شکل، سطح، رنگ و ماده را به نظم در آورد «در معماری سنتی هندسه محدود به جنبه های کم و بیش کمی نیست بلکه جنبه کیفی دارد که در قوانین تناسب و هم آهنگی نمایان است و توسط آن یک بنا وحدت تقریباً بی مانند خود را به دست می آورد.»
در مرکز فرهنگی اصفهان ناگفته ها و عجایب راز آلود همزمان با فرو بردن بیننده در تجربه ای ناخودآگاه آشکار می شوند. آن جا که به زیباترین وجه معماری سنتی ایران یعنی توجه به چهار عنصر نور، باد، آب ، خاک و تفکر دیرینه و اسطوره ای فرهنگ ایرانی پرداخته می شود. این جریان نیرومند فکری ریشه در تفکرات فیلسوف بزرگ سهروردی و فلسفة اشراق در این میان آب نوع مادی عنصری است که می تواند با نور ترکیب شود و از آن جا که توانایی عبور نور و روشنایی را از خود دارد به عنصری مقدس تبدیل شده است. آب و نور به مثابه عناصر هویت بخش با یکدیگر ترکیب می شوند و بنیان فضایی زیبایی در معماری را پایه ریزی می کنند که حوض خانه نام دارد ، در واقع حوض خانه همان معبد آب است ، در کنار چهار صفه که یکی از ساختارهای ویژه و بینابینی معماری این دیار است و تمام هنر معمار سنتی در ترکیب آب و نور در این فضاست. این تدبیر نیز هوشمندانه در طراحی فضاهای داخلی مجموعه به کار گرفته شده است وموجب رساندن نور به فضاهایی که در زیر سطح زمین جای گرفته اند از قبیل چایخانه و نگارخانه می شود.
فضای هشت ضلعی مرکزی علاوه بر این که از نظر محل قرار گیری در مرکز پروژه قرار دارد به نوعی نقطه شروع حرکت بازدید کننده و کاربران مجموعه نیز هست هندسه قوی، حضور آب و ترکیب شدن آن با نوری که از پل های شفافی که به این فضا ختم می شود گذر می کند فضایی مشابه سر بینه حمام های سنتی ایجاد می کند که آن ها نیز خود مرکز رویدادها و اتفاقات مهم اجتماعی بوده اند.
عنصر با اهمیت دیگری که در طراحی مجموعه مورد تأکید قرار گرفته است پل می باشد، عنصری که در فرهنگ ایرانی و اسلامی به مثابه گذرگاه و جدا کننده پاکی و پلیدی است در این جا نیز به یاری معماری معنا گرا آمده است تا صورتی خاکی از گذرگاهی بر پاکی و آب باشد و یا گذری شفاف برای انتقال به فضای اصلی. به بیان دیگر سفر معنوی روح که آغازش تطهیر و تزکیه و پایانش اشراق بود در اینجا و با پیروی از الگوی بنیادین اتصال، انتقال و وصول صورتی نمادین به خود می گیرد. انسان با ورود از دروازه (اتصال) و گذر از پل (انتقال) و رسیدن به فضای مرکزی تهی شده که به سمت آسمان در حال عروج است به وصل می رسد. در این جا معمار با عدم استفاده از رنگی ویژه و یا خاص بر خلوص فضای معماریش افزوده است آن چه به عنوان رنگ در طرح استفاده شده است طیفی از بی رنگی است که با نور ترکیب می شود و رنگ هایی زیبا در ذهن ناظر پدید می آورد.
آن چه به عنوان آخرین نکته باید در مورد پروژه مرکز فرهنگی سینمایی اصفهان ذکر شود نقشی است که این فضای فرهنگی در شهر به عنوان فضای شهری ایفا می کند «در تفکر عرفانی بنابه عنوان قطعه ای سرگردان نیست که روی سطحی قرار داده شده باشد بلکه در بافت شهری گنجانده شده است» . ارتفاع کم ساختمان و قرار گیری بخش عمده فضاها در داخل زمین مکان یابی مناسب ورودی ها در اطراف پروژه، باز بودن ضلع مجاور خیابان برای ورود عابرین، محل هایی برای نشستن در کنار آب نما، اختصاص بیش از نیمی از سطح پروژه برای استفاده آزاد عمومی و به کارگیری عناصر طبیعی و مصنوعی دعوت کننده به داخل این مرکز را یک فضای شهری در خور در مجاور رودخانه زاینده تبدیل کرده است. آن چه این مجموعه فرهنگی را به فضا، مکانی پویا تبدیل می کند. جایگزینی آن در سلسله مراتبی از فضاهای عمومی و نیمه عمومی، ایستا و پویا، فضای باز و سرپوشیده خطی و گرد هم آورنده با مقیاس های کوچک و بزرگ و با عملکرد های متنوع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، که موجب القاء حس تداوم، تنوع و تحرک فضایی در استفاده کنندگانی است که با اهداف مختلف قدم در آن نهاده اند.

منبع : معماری اینجاست

سنتي به نام عرفان در معماري اسلامي ايران

هوالجمیل
سنتی به نام عرفان در معماری اسلامی ایران
ترجمه كتاب هايي كه به زبان معماري نوشته شده اند، آن هم از ديدگاهي عرفاني و ايراني كار ساده اي نيست؛ حس وحدت The Sense of Unity: The Sufi Tradition in Persian Architecture يكي از كتاب هايي است كه با وجود اينكه محور موضوعاتش بررسي سنت عرفاني در معماري ايراني بود، بسيار دير به فارسي ترجمه شد. زماني كه حدودا 30 سال از تاليف كتاب گذشته بود و كتاب در جامعه حرفه اي معماران و شهرسازان كشور جاي خود را باز كرده بود، با تلاش سازمان زيباسازي شهر تهران، و با هدف حفاظت و احياي هويت و اصالت معماري، ترجمه اي متناسب با موضوع، نسبتا سنگين اما سنجيده و دقيق به مخاطبان عرضه شد.

نادر اردلان و لاله بختيار نويسندگان كتاب هستند. اردلان يكي از مهندسان معمار ايراني و بختيار دانش آموخته حقوق، طراحي، ادبيات و تاريخ هنر است. حس وحدت در واقع برآيند دو نوع تفكر و انديشه است؛ اردلان و بختيار كوشيده اند تا سنت غني و متنوع ايراني را در پس شيوه تفكر پر راز و رمز عارفانه اي جاي دهند. پرداختن به جزئيات به اندازه كليات از خصوصيات بارز كتاب است. در اين كتاب براي اولين بار بينش هاي سنت فرهنگي ايرانيان به مخاطبان غربي عرضه شده است. محور اصلي بحث در كتاب، واقعيات بروني و دروني است به اين شكل كه براي شناخت معماري ايراني بايد نه تنها واقعيت بروني و گذراي آن، بلكه واقعيت دروني و ذاتي اش را جست وجو كرد. نام آشناي لويي كان كه در قسمت سپاسنامه آورده شده است، نيز جالب توجه و سندي بر تاييد روش ادراك نويسندگان در بررسي موضوع است.

سه بخش شكل شناسي مفاهيم، مفهوم صور سنتي و درجات تحقق شالوده اصلي كتاب را تشكيل مي دهند.بخش اول با مصراع زيباي : ما چو نائيم و نوا در ما ز توست، آغاز مي شود و با تعريف واژه هاي شريعت، طريقت و حقيقت ادامه مي يابد. نمودار هاي مختلف و عكس هاي گوناگون كه در لابه لاي مطالب كتاب گنجانده شده اند به فهم دقيق تر و موردي مطالب كمك مي كنند.

در پيش در آمد كتاب از زبان ناشر آن سازمان زيباسازي شهر تهران مي خوانيم: كتاب حس وحدت به رغم شهرتي كه نزد جامعه حرفه اي معماران و شهر سازان كشور دارد و با آنكه نزديك به 30 سال از تاليف آن مي گذرد، متاسفانه تا كنون به حلّيه اي فارسي آراسته نبود.سازمان زيبا سازي شهر تهران در جريان تلاش خود براي كشف، حفاظت و احياي هويت و اصالت معماري و به اميد آنكه باب تعامل را در شناخت ساحات اصيل معماري از ديدگاه ژرف بگشايد، اين كتاب ارزشمند را در ترجمه اي سنجيده و دقيق به علاقمندان تقديم مي كند.... شايد حس و حدت جزو معدود كتاب هايي باشد كه به معماري گذشته ايران با ديدي كمّي ننگريسته و اتفاقا تنها، جنبه كيفي فضاها و معماري آنها در آن مورد بررسي قرار گرفته است. تاثير انديشه هاي اسلامي بر معماري ايراني و همچنين درس هاي تصوف بر فضا به خوبي در آن بيان شده است. مفاهيم نمادها و صور سنتي با شيوه اي دلنشين جزئي از كل مباحث را تشكيل مي دهند.
كتاب حس وحدت، سنت عرفاني در معماري ايران، هر چند قلمي بالنسبه ثقيل دارد ولي منبعي منحصر به فرد در حوزه عرفان و معماري ايراني - اسلامي است.

نادر اردلان-نویسنده کتاب حس وحدت

نادر اردلان - Nader Ardalan

نادر اردلان معماری پركار محقق و معلمی تواناست او در ایران متولد شد و در سن هفت سالگی همراه خانواده اش به ایالات متحده امریكا سفر كرد او 18 سال از زندگی اش را به تحصیل در امریكا گذرانده و كارش را با اسكیدمور اونیگز مریل در سانفرانسیكو آغاز كر و در سال 1964 به ایران بازگشت و به دنبال آن موقعیتی را به عنوان ریاست بخش معماری شركت نفت در میادین نفتی ایران پذیرفت او به همراه خانواده اش به مسجد سلیمان رفت جایی كه اولین چاههای نفت در خرابه های معابد زرتشتیان كشف شده بوند او در آنجا مدت 2 سال ساختمانهای زیادی را طراحی كرد. نادر اردلان مقدار زیادی از آگاهی اكولوژیكی خود را در طی همكاری نزدیك با یان مك هارگ كه كتاب طراحی با طبیعت را به رشته تحریر در آورده پرورش داده تجربه او با اكولوژی به مدت چهار الی پنج سال تجربه هیجان آوری بود كه اداره محیط زیست به او و یان مك هارگ ماموریتی برای طراحی پارك محیط زیستی در تهران ماموریت داد از جمله تاثیر گذارترین معلمان او می توان به لویی كان اشاره كرد كه در سالهای تحصیل او، كان برخی از مهمترین كارهایش را می ساخت.
نادر اردلان بعد از مدتی با لویی كان كارش را شروع كرد. این كان بود كه

ادامه نوشته

مفاهیم و شالوده سنتی در معماری ایران

درک مفاهیم و شالوده سنت در معماری ایران بدون شناخت و درک محیط فرهنگی و اجتماعی که این مفاهیم در آن رشد کرده و بدون آگاهی از دریافت های اساسی فرهنگ که از قید زمان آزادند میسر نمی گردد و هرگونه برداشت و تاویلی که بی توجه به ریشه های این مفاهیم صورت بگیرد لاجرم در حد سطح باقی می ماند.
جوامع سنتی دریک فضای معنوی زندگی می کنند که هم از لحاظ کیفی و هم از لحاظ کمی جویای همگنی و تناسب کامل است .آفریده های معماری آن چون معماری از جهان بینی تام و کامل مایه می گیرد که نیروی خلاقه انسان را پدید آورده اند وآنرا به سوی غایتی رهنمون می کند که جامعه را بصورت یک محل واحد در می آورد ؛در ورای این وحدت و پیوستگی یک شالوده انکار ناپذیر دیده می شود که تفهیم آن برای درک سنت ایران ضروری است در راستای تعریف سنت پرفسور نصر چنین بیان میکند3:« ... سخن سنت ، سخن از اصول تبدیل ناپذیری ست با منشاءآسمانی و سخن از کاربردشان در مقاطع مختلفی از زمان و مکان ،در عین حال، سخن از تداوم آموزه های خاص و صوری قدسی ست که محمل هایی هستند برای انتقال آموزه ها به انسان و به فعلیت درآمدن تعلیم سنت درون انسان.»
تمدن اسلامی ارائه دهنده نمونه

اردلان، نادر و بختیار، لاله، حس وحدت،

اردلان، نادر و بختیار، لاله، حس وحدت،

 خلاصه ای از کتاب حس وحدت

ساختار فضا

فضا يکی از سرراست ترين نمادهای هستی است. ازلی ست و همه جا گستر، و در کيهان شناسی اسلام «مقام» نفس کل را داراست. انسان سنتی گرايش به طرز دريافتی دارد که تعبييری ماورائی از زندگی ارائه می دهد، تعبييری که از همة بينش ظاهری در می گذرد و به فراسوی آن می رود. اين طرز دريافت، يا تعبيير آغازين، در تمامی بينش های آدمی تأثير می نهد چون با استقرارش در کائنات آغاز می شود. بدواً اين تعبيير به آگاهی او از فضای کيهانی می انجامد در حد تجسمی از خلقت کبير، از آفرينش مِهينجهانی، که با خويشتن صغير، خودِ کِهينجهانیِ او همساز است. اين مفهوم سنتیِ اِدريسی(هرمتيک) گوشه ای از جهان بينی اسلامی را تشکيل می دهد که بر آن مبنا جهان مرکب است از عالمی کبير و عالمی صغير، که هر يک شامل سه بخش بزرگ است: جسم، نفس و روح. از اين مفهوم دو تعبيير به دست می آيد که هر چند ظاهراً متفاوتند اما ذاتاً يکی هستند. در اولی، خداوند در مقام ظاهر واقعيتِ تجسمِ کل است. از درونِ دوايرِ هم مرکزِ عالم کبير، به ميانجیِ نفسِ همه جا گستر حرکتی به بيرون هست از زمين، در حد مظهر جسمانی، تا به آسمانهای محيط که عرش الهی به شمار می آيد. در دومي منظر مکملة خداوند در مقام باطن حرکتی به درون هست در عالم صغير آدمی، که با وجود جسماني او آغاز می شود و سوی مرکز روحاني اش،«کَنز مخفی» می رود. اين دو نمودار، در عين حال که يکی معکوس ديگری ست، با يکديگر همخواني دارند.[اردلان، نادر. و بختيار، ل. 1380. 11]

حس مکان يا مکانيت

وقتی در فضای کيهانی نظم برقرار شد، ذهن تأبيرگر آنگاه انتظام منطقه ای را طلب می کند. اين انتظام چه بسا از طريق ميانکُنشِ شهرهای ساختة دست انسان با مواضع برجسته به دست می آيد، ميانکُنشی که يک مکانيت معين و منطقه ئی پديد می آورد. مفهوم مکان هم از حاوی(جسم) و هم از محوی(روح) تشکيل شده است؛ موجوديت ملموسی ندارد، اما در آگاهی بيننده ئی وجود دارد که حدود جسم را به چشم در می يابد در حالی که عقل او روح را در حد محوی در می يابد که در ميان حد و مرزها تحديد شده است. [اردلان، نادر. و بختيار، ل. 1380. 13]

تأثير اين «مکانِ» منطقه ئی اغلب با مکانبندی يا موقع بخشیِ صحيحِ نقاطِ عطفِ چشم انداز تشديد می شود. نقش های برجسته ئی بر ديوارهای سنگی گردنه های کوه نَقر شده است که بدينسان دروازه های نمادينی می گردند که فضاهای منطقه ئی را تحديد می کنند. گاهی،دروازه ها خود(پيکره 22) در مدخل معبرها ساخته می شوند که برای مسافر پديد آورندة نقطه های بازشناختِ ورود به يا عزيمت از ابعاد عظيم اند. نزديکتر به شهر،پلها يا حتی جاده هايی که بخصوص سوی شاخص های برجستة شهر را می جويند به مکانيت ژرفا می بخشند و در همان حال سير ناگزير قنات از کوهستانها سوی شهر به صفوف درختانی توشه می رساند که همچون پيکانهای سبز چشم را به شکلِ مثبتِ شهر رهنمون می شوند[اردلان، نادر. و بختيار، ل. 1380. 15-13]

     

ادامه نوشته

سلطان محمد اولجايتو پادشاه مغولي

با توجه به صحبت های استاد نیکزاد سر کلاس آشنایی با مرمت به فکر این افتادیم که یکمی هم به بانیان آثار معماری و مردان تاریخ بپردازیم.به همین مناسبت مقاله ای در مرد سلطان محمد اولجایتو تهیه کرده و در اختیار دوستان قرار دادیم.

 سلطان محمد اولجايتو پادشاه مغولي است که از سال 703 تا 716 ه' .ق . بر ايران و متصرفات مغولي در حوالي ايران حکومت کرد. اينک شرح حال او بنقل از تاريخ مغول عباس اقبال آشتياني : غازان خان [ پادشاه مغولي ايران ] در ايام حيات خود برادر خويش محمد را بوليعهدي و جانشيني خود تعيين نمود. ولي محمد در وفات غازان در اردو حضور نداشت و در خراسان بحکومت و اداره امور آن مملکت مشغول بود. از امراي غازاني امير مولاي ، محرمانه محمد را از اوضاع اردو و خيالات شاهزادگان و امراي سرکش مطلع ميساخت ; مخصوصاً اورا از داعيه سلطنت آلافرنگ پسر کيخاتون مخبر کرد و به او فهماند که اين شاهزاده بدستياري هرقداق سپهسالار اردوي خراسان که زوجه اش دختر قتلغشاه خواهرزاده آلافرنگ بوده ، هواي ايلخاني در سر دارد و اگر محمد ميخواهد به آرامي بر تخت بنشيند و دنباله اصلاحات برادر را بگيرد; نخست بايد از جانب آلافرنگ و هرقداق آسوده خاطر شود. محمد در قوريلتايي که پس از وصول خبر مرگغازان منعقد ساخت ، چنين صلاح ديد که پيش از شيوع اين خبر کار آلافرنگ و هرقداق را بسازد و بهمين نيت سه نفر از امراي خود را به اين مهم گماشت و ايشان قبل ازآنکه آلافرنگ بر مردن غازان مطلع شود، با او خلوت کردند و يکي از آن سه مامور سر او را با شمشير از بدن جدا ساخت و هرقداق هم اگرچه گريخت ، ولي بزودي دستگير شد و با دو برادر و سه پسر خود بقتل رسيد و محمد در قدم اول از

ادامه نوشته

زیگموند فروید و لئوناردو داوینچی

این بار کتابی که بنظر ما جذاب و دوست داشتنی بود رو به شما معرفی می کنیم.

 کتابی با عنوان "روانکاوی لئوناردو داوینچی" اثر "زیگموند فروید" که فروید براساس اطلاعاتی که راجع به داوینچی در دسترس هست، و همچنین بعضی خاطرات او، تحلیلی روانکاوانه از او ارائه می دهد که در قسمتهایی، واقعا غافلگیر کننده است. اگر مثل من به مباحث روانکاوی تازگی علاقمند شده اید و یا از قبل علاقمند بوده اید، کتاب را توصیه می کنم.
نقطه ی ضعف کتاب، البته، ترجمه و ویرایش خیلی بد آن است! حیف. جاهایی را به زور فراوان می شود فهمید که منظور چی بوده و بعد وقتی دقت می کنید، می بینید مشکل از ساختن جمله های نادرست و بد ناشی شده. به هرحال، کتابی ست که هرچند ظاهرا ویراستاری متن را ویرایش نکرده، مترجم هم نثر خوبی نداشته، اما می شود خواند و لذت برد و شگفت زده شد.

کتاب "روانکاوی لئوناردو داوینچی" اثر "زیگموند فروید" ، با ترجمه ی پدرام راستی، انتشارات ناهید

خوش آمدگویی

سلام و هزاران سلام تقدیم تمامی دوستان دوستدار معماری.و بخصوص جدید الورودی(صفری ها)

ضمن تبریک به تمامی دوستان به مناسبت آغاز سال تحصیلی که البته یکمی هم دیر شروع شد.

همانطور که از قبل اطلاع دارید برای سهولت دسترسی به سایت جامع گلستان و همچنین سایت مرکزی جهاد دانشگاهی یزد و سایت دانشکده هنر و معماری در قسمت پایین این وبلاگ لینک ها سایت های مذکور قرار داده شده است.

البته تمامی دوستان میتوانند برای پیشبرد اهداف وبلاگ رواق-منظر در قسمت نظر بدهید هر مقاله ما را با نظرات خود یاری کنند.

چند خبر معماری

 عبور مجدد خط مترو از خیابان چهار باغ عباسی

مسئولان مترو اصفهان با تفسير تازه‌اي از مصوبه شوراي عالي ترافيک کشور، قصد دارند دوباره خطوط مترو را از زير خيابان چهارباغ عباسي عبور دهند. کارشناسان اخطار داده‌اند در صورت عبور تونل و خطوط مترو از اين خيابان، آثار تاريخي و مدفون چهارباغ تهديد مي‌شوند.

 خبرگزاري ميراث فرهنگي اعلام کرد مسئولان مترو اصفهان با تفسير تازه‌اي از مصوبه شوراي عالي ترافيک کشور قصد دارند بار ديگر مسير خطوط مترو را از زير خيابان چهارباغ عباسي عبور دهند.

 "احمد امين پور"، رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان اصفهان در اين باره گفت: «در مصوبه شوراي عالي ترافيک کشور تاکيد شده است که مترو اصفهان در مسير دروازه دولت، ميدان امام حسين تا سي و سه پل و از سمت شمس آبادي قرار گيرد. بر اين اساس مسئولان مترو تفسير تازه‌اي از اين مصوبه ارائه کردند و قصد دارند دوباره از طريق چهارباغ ادامه مسير دهند.»

 وي در ادامه گفت: «در تفسير جديد مسئولان مترو آمده است هدف شوراي عالي ترافيک عبور از غرب چهارباغ به منظور دسترسي به خيابان شمس آبادي بوده و به اين ترتيب مترو بايد از اين خيابان تاريخي عبور کند.»

 اين در حالي است که شوراي عالي ترافيک در مصوبه‌اي عبور مترو از خيابان چهارباغ عباسي را به علت امکان آسيب رسيدن به بناهاي تاريخي و همچنين آثار مدفون در خيابان ممنوع اعلام کرده بود.

 امين پور با بيان اين مطلب که موضوع از طريق استانداري دنبال مي‌شود گفت: «ما در مورد اين موضوع کوتاه نمي‌آييم و اجازه عبور از چهارباغ نيز داده نمي‌شود. هم اکنون از طريق استانداري تفسير جديد مسئولان مترو بررسي مي‌شود.»

 پيش از اين بارها مخالفت کارشناسان ميراث فرهنگي با عبور مترو اصفهان اعلام شده بود و برخي معتقدند که مسئولان مترو با نظرات کارشناسي ارائه شده مخالف هستند.

 بر اساس اين نظرات، خطري جدي برخي آثار مدفون در زير خيابان چهارباغ از جمله آب نماهاي صفوي و همچنين مدرسه چهارباغ را که از آثار مهم صفوي کشور محسوب مي‌شود ،تهديد مي‌کند.

نخستين همايش بين‌المللي نورپردازي شهري

نخستين همايش بين‌المللي نورپردازي شهري با حضور شركت‌هاي نورپردازي داخلي و خارجي منطبق با استانداردهاي جهاني و از سوي سازمان زيباسازي شهرتهران آذر امسال برگزار مي‌شود.

نخستين همايش بين‌المللي نورپردازي شهري با حضور شركت‌هاي نورپردازي داخلي و خارجي منطبق با استانداردهاي جهاني و از سوي سازمان زيباسازي شهرتهران آذر امسال برگزار مي‌شود.

 "حجت الله ملاصالحي"، رييس سازمان زيباسازي شهر تهران با اعلام اين خبر،افزود :« تا كنون در ايران به ويژه پايتخت مسئله نورپردازي كه يكي از برنامه‌هاي مهم زيباسازي شهري محسوب مي‌شود به صورت جدي بررسي نشده بود به همين دليل سازمان زيباسازي اقدام به برگزاري اين همايش كرده تا با حضور كارشناسان و متخصصان بين اللملي بسترهاي لازم براي آغاز نورپردازي‌هاي استاندارد در سطح شهر فراهم شود.»

 به گفته وي اين اقدام در راستاي فرهنگ سازي به منظور ايجاد فضاي شهري مناسب براي شهروندان تهراني و گردشگران انجام مي‌شود.

 "جواد عبدالوند" ،قائم مقام معاونت طرح و برنامه سازمان زيباسازي شهر تهران نيز با تاكيد براهميت برگزاري اين همايش توضيح داد :« تنها جريان سازي و اقدامات علمي در زمينه حوزه‌هاي شهري مي‌تواند تهران را به پايتختي برگزيده نزديك كند.»

 مسوول دفتر رييس سازمان زيباسازي همچنين محل اين همايش را بوستان گفت و گو اعلام كرد و ادامه داد :« در اين همايش بين اللملي شركت‌هاي معتبر و داراي استانداردهاي جهاني دعوت شده‌اند كه بتوانند نورپردازي شهري را به صورت كارشناسي بررسي كنند.»

هجوم بی شرمانه به آثار معماری

تپه باستاني پرندک روز گذشته براي حفر کانال آب مورد هجوم بيل‌هاي مکانيکي قرار گرفت.

 امير ضيائيان مدير روابط عمومي يگان حفاظت سازمان ميراث فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري گفت: روز گذشته تپه پرندک پيرو طرح ملي آبرساني کانال محمديه بدون هماهنگي با سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري مورد حفاري قرار گرفت.

وي ادامه داد: متاسفانه فرمانداري رباط کريم هيچگونه هماهنگي در اين خصوص با دفتر ميراث فرهنگي اين شهرستان نداشته است.

ضيائيان افزود: نيروي انتظامي منجيل آباد به موقع متوجه شد و عوامل را بازداشت کرد و دفتر ميراث فرهنگي رباط کريم نيز در حال پيگيري اين ماجرا است.

لازم به ذکر است قدمت تپه باستاني پرندک به سه هزار سال پيش مي‌رسد و بيشترين آثار به دست آمده از کاوش‌هاي باستان شناسي آن مربوط به هزار اول قبل از ميلاد است.

تپه پرندک در جاده رباط کريم به شهريار قرار دارد و در سال 83 با شماره 2254 به ثبت ملي رسيده است.اولين مراسم سال مرگ استاد باقر آيت الله زاده شيرازي، چهره ماندگار مرمت و عضو جاويد فرهنگستان هنر و پدر مرمت ايران برگزار شد.

نخستین سالگرد پدر مرمت ایران

اولين مراسم یاد بود استاد باقر آيت الله زاده شيرازي، چهره ماندگار مرمت و عضو جاويد فرهنگستان هنر و پدر مرمت ايران برگزار شد.

 شيرازي در سال ‪ ۱۳۴۲مدرك كارشناسي ارشد معماري را از دانشكده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران اخذ كرد و سپس در دوره عالي شهرسازي اين دانشكده مشغول به تحصيل شد. پدر مرمت ايران در سال ‪ ۱۳۴۳اين رشته را نيمه تمام رها كرد و به دانشكده معماري دانشگاه ساپينزا در شهر رم ايتاليا رفت و تا سال ‪ ۵۰در مقطع دكترا در رشته مطالعه و مرمت بناها و بافت‌هاي تاريخي تحصيل كرد. وي همچنين در سال ‪ ۱۳۵۴دوره مرمت بناهاي سنگي را در انستيتوي مطالعات پيشرفته معماري دانشگاه يورك انگلستان گذراند. شيرازي از سال ‪ ۴۵تا ‪ ۵۸رئيس دفتر فني سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران در استان اصفهان بود و از سال ‪ ۵۸تا سال ‪ ۶۶رياست سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران و سرپرستي اداره كل بناها و آثار باستاني ايران را بر عهده داشت. دكتر باقر آيت ا... زاده شيرازي، اول شهريور ‪ ۱۳۱۵در شهر نجف اشرف متولد شد و ‪ ۲۸مرداد سال گذشته در مركز هنرپژوهي نقش جهان و در مراسمي كه به بزرگداشت ايشان اختصاص داشت، به دليل سكته قلبي،  دار فاني را وداع گفت.

 تاليف و ترجمه حدود يكصدو بيست مقاله و مصاحبه علمي درخصوص معماري وشهر سازي، از جمله «معماری آب انبار‌ها»، «معماری برج کبوتر خانه‌های اصفهان»، «اصفهان شهر نور»، «اصفهان نو و اصفهان کهنه»  و ترجمه كتاب هایی همچون معماري اسلامي ايران تاليف پروفسور هيلن براند، معماری دوره هخامنشی، جلد اول و سوم مجموعه بررسي هنر ايران - دوره اسلامي و نیز به عنوان دبير كنگره اول ، دوم و سوم تاريخ معماري وشهرسازي، كوشش در انتشار پانزده جلد مجموعه مقالات اين كنگره از جمله اقدامات اين استاد مرمت بود.

مبانی رنگ شناسی در معماری

زرد رنگ مثلث و سه گوش است مانند مثلث که گوشه های مختلف و نوک های تیز دارد ، زرد  نمون ه های متنوع دارد و همه
تقریبا" آزار دهنده اند . انواع زرد ها با انواع سه گوشها همسنگی می کنند ، نمونه کامل و بهترین آن زرد طیف خورشید ( کادمیوم میانه ) است که با مثلث متساوی الاضلاع تطبیق می کند . زردهای سبزگین با مثلثهای باز کشیده و زردهای تند آزار دهنده با مثلثهای تند و ایستاده برابرند . ایستایی خط عمود و شکلهای عمودی با رنگ زرد تشدید می شود همچنان که رنگ زرد در مثلث ، تندتر ، متشعشع تر ، آزار دهنده تر و هیجان آور تر است . شعله و شراره از دگردیسیهای مثلث زرد به وجود می آید . هنگامی که زرد در دایره جا گرفته ، از ویژگیهای خود می کاهد و آرامتر شده به سبزی می گراید و نیز شدت(( آبیت )) آبی را هم می کاهد . در مربع بر زینگی تاریک – روشن و زینگی رنگی خود می افزاید و نارنجی فام می شود یعنی از شدت و هیجان وحدت خود کم می کند و متعادل تر می گردد در حالی که در کیفیت رنگی اش هیچ دگرگونی ایجاد نمی شود. سرخ رنگ مربع است . قرمز یا سرخ تیره فام رنگ مستطیل است . قرمز در مستط یل کشیده افقی ، رنگ ( آلیزارین ) و مایل به بنفش به خود می گیرد و در مستطیل عمودی از سردی خود کاسته سرخ می شود یعنی گرمتر و متعادل تر می گردد. در این حال رنگ  ژرانیومیا ماژنتا  ( تقریبا" ارغوانی روشن ) به وجود می آید و حس می شود . رنگ سرخ طیف خورشید ، رنگ مربع است با چهار گوشه راست و چهار پهلوی برابر ، این رنگ در مثلث خصیصه نارنجی پیدا می کند و در دایره بنفش گون می شود . در صورتی که در بیضی قرار گیرد ، خصیصه قهوه ای می یابد ، زیرا قهوه ای رنگ بیضی است و از سرخ و سیاه و یا از سرخ و آبی تیره  ( پروس یاکبالت سیر ) به هنگام هم آمیزی به وجود می آید . در مورد نارنجی ، یعنی آمیزه زرد مادی و سرخ مادی ، باید گفت که با شکلهایی تطبیق می کند که ازبرخورد مثلث و مربع به وجود آمده باشند و ذوزنقه یکی از این گونه شکلهاست . نارنجی نیز در مثلث روشنتر و زردگین و در مربع سرخگین به نظر می آید . سبز در مثلث فعل تر از سبز در مربع است. در مربع حالت اعتدال سرخ به خود می گیرد یعنی در ع ین آرامش بر شدت نیروی محرکه خود می افزاید و آماده دگردیسی می شود .این سبز در دایره ، تیره فام و آبی گین می شود. آبی رنگ آسمان و در عین حال خود گرا و گیرای بیننده است و دایره ، شکلی است دورانی و با چرخش خود بیننده را به درون و مرکزش می کشاند و با آبی توافق کامل دارد . یک آبی روشن در دایره با آبی تیره در یک
 شکل نا مشخص همسنگ است همچنان که آبی تیره در یک مستطیل کشیده به آبی روشن می گراید و در یک مستطیل عمودی به سبز گرایش پیدا می کند . آبی در مثلث سبز گون میشود و فعال می گردد و در ضمن از خشونت مثلث کاسته آن را معتدل می کند. آبی در مثلث مانع تبذیر نیروهایش می شود . آبی در مربع بنفش گون می شود و یا حالت قهوه ای به خود می گیرد (به ویژه اگر آبی گرم باشد ) . بنفش در مربع قرمز گون و در مثلث سرخ فام می شود . قهوه ای رنگی است که در موارد متعدد با بیضی تطبیق داده شده است . بیضی شکل دورانی دو کانونی است که سرد است ولیکن در تضاد با سردی خود است . قهوه ای رنگی است که از  قرمز گرم و آبی گرم و یا هر قرمز با سیاه ایجاد می شود. قهوه ای رنگی چرکین ، ولی نیرومند و پر توان است.

منابع:

مبانی
نظری هنر های تجسمی ( دکتر حبیب الله آیت اللهی )

 
هنر
رنگ نوشته ژوهان ایتن ( ترجمه محمد حسین حلیمی )

 

جادوي معماري بافت قديم بوشهر؛سمفوني رنگ ها

تماشاگر پرسان، چون بر كرانة پررمز بافت قديم بوشهر گام بردارد، بي هيچ گونه مقاومتي، جذب مغناطيس نيرومند آن خواهد شد و شيفته وار در اندرون سحر آن اسير شده و تو گويي آنكه اين تكه از عالم خاك،
ارثيه اي ماورايي است كه خدايگان در زمين چون آتش پرومته اي جاي گذاشته اند و سالياني است كه فروزان بوده و اكنون با تمام خستگي و بي مهري، هنوز شراره هاي آن طنازي مي كنند و يادآور همة خاطرات آدم هبوط يافته از بهشت برين است و از اين رو است كه هر روحي در شوق وصال آن سوزان مي شود و ناخودانگيخته در شبكه كوچه هاي تنگ و پيچيده آن محو مي شود. و اين همه برخاسته از معماري دو آليسم (درون گرا- برون گرا) آن است كه فريبنده با جادوي جاودان خود، كورة عشق آتشين تماشاگر راز را فروزان مي كند.
از نمادهاي برجسته كه همچون نماية بافت قديم بوشهر خودنمايي مي كند، پنجره هاي با طاق نيمدايره است كه در تمامي پهنه هاي زواياي ديوارهاي ساختمان ها كار گذاشته شده اند و چسان عشوه هاي چشم عشاق، بر فريبندگي پيكرة بنا نما مي دهند.
هر چند كه معماران اين كهن بافت، در ساخت ديوارهاي بروني بناها از تقارن دوري جسته اند و از الگوي پيچيده و چند ضلعي پيروي كرده اند ، اما در كارگذاشتن پنجره ها با طاق قوسي از قوانين تقارن سود جسته اند و در هر ضلعي از ساختمان، با تابعيت از اصل هدايت حداكثر وزش باد و نور به اندرون، از تعداد بسيار چشمگير پنجره در هر ضلعي از بنا استفاده نموده اند كه خود بصورت نماد كم نظير بافت قديم بوشهر جلوه مي كنند. اين پنجره ها كه عموماً تا فراتر از يك تنة آدمي بلندي مي يابند، بصورت تقارن انتقالي در هر ضلع بنا نمايان مي شوند. در تقارن انتقالي كه در آن قرينه سازي عبارت از تكرار تعدادي شكل و يا فرم است، در تاريخ مهندسي ايران بسيار بكار رفته است. رديف سربازان جاويدان كه بر روي آجرها ايجاد گشته اند و ابتدا در كاخ شوش هخامنشي و بعدها در موزه هايي چون لوور در پاريس جاي گرفته اند، نمونه اي آشكار از اين نوع قرينه سازي است.
ادامه نوشته

آزمون کارشناسی ارشد معماری

سلام به تمامی دوستانی که داوطلب شرکت در آزمون کارشناسی ارشد هستند.در صورت تمایل برای کسب دفترچه راهنمایی دوره ها وفهرست منابع آمادگی آزمون کارشناسی ارشد کلیه رشته ها به شماره ۳۰۰۰۷۸۱۳ ایمیل خود رو بفرستید تا جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران این منابع رو برای شما ارسال کند.

البته در قسمت خبر نامه وبلاگ هم می تونید به منابع کارشاسی ارشد معماری کلیه گرایش ها دست پیدا کنید.

قنات یا کاریز  اصالت معماری ایرانی

قنات یا کاریز «کهریز» به راهی که در زیر زمین کنند تا آب از آن جریان یابد می‌گویند. قنات کانالی است که از دیر باز برای مدیریت آب در زمین می‌ساخته‌اند. رشته چاهی است که از «چاه مادر» سرچشمه می‌گیرد و احیاناً هزارها متر به طول می‌انجامد که سرانجام آب این قناتها برای شرب و کشت و کار به سطح زمین می‌رساند ودر جای معینی به روی زمین می‌آید.

قنات يا قنوات

جمع «قنات» را « قنوات » گویند.طولانی ترین قنات جهان و عمیق ترین مادرچاه در شهرستان گناباد قرار دارد که تاریخ کندن آن به دوره هخامنشی و یا قبل از آن می‌رسد. قنات یا کاریز «کهریز» به راهی که در زیر زمین می‌کنند تا آب از آن جریان یابد می‌گویند. قنات کانالی است که از دیر باز برای مدیریت آب در زمین می‌ساخته‌اند. رشته چاهی است که از «چاه مادر» سرچشمه می‌گیرد و احیاناً هزارها متر به طول می‌انجامد که سرانجام آب این قناتها برای شرب و کشت و کار به سطح زمین می‌رساند ودر جای معینی به روی زمین می‌آید. ایرانیان باستان در چندین هزار سال قبل دست به این ابتکار جدید زده و آن را قنات یا کهریز نام نهادند. با این اختراع که در نوع خود در جهان تاکنون بی‌نظیر است، می‌توان مقدار قابل توجهی از آبهای زیرزمینی را جمع آوری کرد و به سطح زمین رساند، که همانند چشمه‌های طبیعی ، آب آن در تمام طول سال بدون هیچ کمکی از درون زمین به سطح آن جاری گردد. قنات که توسط مقنیان ایرانی اختراع شده ، هزاران سال قدمت دارد. قدمت بسیاری لازم قناتهای ایران ، از پنج یا شش هزار سال متجاوز است و عمری برابر با تاریخ کهن ایران دارد. با وجود این که چندبن هزار سال از اختراع آن می‌گذرد، مع هذا هنوز هم این روش استفاده از آب ، در قسمت مهمی از روستاها و مناطق مسکونی و کشاورزی و دامداری کشور معمول و متداول است و حتی یکی از ارکان اصلی کشت و زرع در نواحی خشک را تشکیل می‌دهد. این اختراع که امروزه شهرت جهانی پیدا کرده ، بعدها از ایران به بسیاری از کشورهای جهان انتقال یافته و مورد استفاده مردم در دیگر نقاط دنیا قرار گرفته‌است. طولانی ترین قنات جهان و عمیق ترین مادرچاه در شهرستان گناباد قرار دارد که تاریخ کندن آن به دوره هخامنشی و یا قبل از آن می‌رسد. گوبلو معتقد است که قنات، ابتدا یک فن آبیاری نبوده، بلکه به طور کامل از تکنیک معدن نشأت گرفته و منظور از احداث آن جمع‌آوری آبهای زیرزمینی مزاحم (زه آبها) به هنگام حفر معادن بوده‌است.... تردیدی نیست که در گستره فرهنگی ایران، از معادن «مس» و احتمالاً «رویِ» موجود در کوههای زاگرس، در جریان هزاره دوم قبل از میلاد مسیح بهره‌برداری شده‌است.

مشخصات قنات

قنات ، تشکیل شده از یک دهانه یا هرنج که روباز است و یک مجرای تونل مانند زیرزمینی و چندین چاه عمودی که مجرا یا کوره زیر زمینی را در فواصل مشخص با سطح زمین مرتبط می‌سازد. چاهها که به آنها در موقع حفر ، میله هم گفته می‌شود، علاوه بر مجاری انتقال مواد حفاری شده به خارج ، عمل تهویه کانال زیرزمینی را نیز انجام می‌دهد و راه ارتباطی برای لای‌روبی ، تعمیر و بازدید از داخل قنات نیز به شمار می‌رود

آغاز قنات

آغاز قنات همان دهانه قنات است که مظهر قنات نامیده می‌شود. مظهر قنات جایی است که آب از دل قنات بیرون می‌آید و ظاهر می‌شود و می‌تواند برای آبیاری و دیگر مصارف مورد استفاده قرار بگیرد. قسمت انتهایی قنات ، پیشکار قنات نامیده می‌شود که در آخرین قسمت آن ، مادر چاه قنات قرار گرفته‌است. قسمت‌هایی از قنات که با حفر آنها هنوز آب بیرون نمی‌آید «خشکه کار» و قسمتی که آبدار است (قسمت انتهایی) قسمت «آبده قنات» نامیده می‌شود.

مشخصات قنات

ادامه مطالب را در قسمت ادامه مطالب مطالعه فرمایید.

 

منبع

  • مجموعه مقالات کنفرانس ملی قنات ۱۳۸۲ گناباد،مقاله قنات میراث فرهنگی ایرانیان- محمد عجم
  • محمدیان، کوخری، محمد ، “ (به یاد کوخرد) “، ج۲. چاپ اول، دبی: سال انتشار ۲۰۰۳ میلادی.
ادامه نوشته