پند
روا مدار خدايا كه در حريم وصال رقيب محرم و حرمان نصيب من باشد
همــاي گو مفكن سايه شــرف هرگز در آن ديار كه طوطي كم از زغن باشد
بيان شوق چه حاجت كه سوز آتش دل توان شناخت ز سوزي كه در سخن باشد
هواي كوي تو از سر نمييـــرود آري غريب را دل ســر گشتــه با وطن باشــد
*جام مي خون دل هريك به كسي دادند در دايره قسمت اوضاع چنين باشد.......
+ نوشته شده در بیست و نهم شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۹ ب.ظ توسط انجمن رواق-منظر
|