قسمت دوم

در ادامه بحث اصلی این مقاله، رد پای عدد هفت را در ادیان توحیدی (اسلام، مسیحیت و یهودیت) و کتب آسمانی نیز می‌توان دنبال کرد و به نتایج جالب و مفیدی دست یافت. در تورات مذکور است که هفت نر و ماده را با خود برگیر تا نسلی بر جهان بماند. هفت معجزه از 33 معجزه را مسیح در انجیل ذکر کرده است. در این کتاب، از هفت روح پلید صحبت شده است. به نظر فرقه کاتولیک هفت نوع شادی و هفت غسل تعمید وجود دارد. تقدس و عظمت عدد هفت در اسلام و نیز قرآن با توجه به دلالت معنایی‌اش به وضوح نمایان است و با مراجعه به سوره‌هایی همچون بقره، یوسف، بنی‌اسرائیل، فصل، کهف و … عظمت عدد هفت را درمی‌یابیم. آیات بسیاری در قرآن می‌توان یافت که «همه نشانگر آفرینش آسمان‌ها و زمین و استواری آنها در تحت حکم الهی بر عدد هفت است و نشانگر عدم تغییر و تبدیل در آفرینش الهی و دلیلی هم بر تقدس و کمال این عدد است: آسمان و جهنم، هردو هفت طبقه دارد، گناهان اصلی هفت عدد است؛ قرار گرفتن هفت عضو بدن بر روی زمین به‌هنگام نماز، پاک شدن اشیاء ناپاک با هفت بار شستن، هفت نفر قاری معروف قرآن در اسلام، هفت سال خشکسالی و هفت سال فراوانی به عنوان تعبیر هفت گاو لاغر و هفت گاو چاق در خواب فرعون و در اعمال حج: هفت بار طواف دور کعبه، هفت بار طی‌نمودن بین صفا و مروه (عمل سعی)، هفت بار سنگ زدن شیطان از موارد دیگر می‌باشد.

و با صدور اسلام به دیگر نقاط جهان و مسلمان شدن آنان، کل عقاید و آداب و رسوم آنها نیز به یکباره از بین نمی‌رود و در کشورهایی مثل ایران زرتشتی، ایرانیان نومسلمان در عین مسلمان بودن، برخی از آداب و رسوم ملی و دینی گذشته خود را حفظ کرده‌‌اند که تا کنون نیز ادامه دارد و این خود باعث اهمیت مضاعف عدد هفت در فرهنگ مردم ایران شده است» (صادق‌زاده، 1376:‌ 70).

با تورق اوراق تاریخ اساطیر نیز به موارد بسیاری از تجلی این عدد سحرانگیز برمی‌خوریم، که به تصادف و یا از روی حکمت، حضور خود را به اثبات رسانده است. در تاریخ اساطیر ایران می‌خوانیم که مشیه و مشیانه (به عنوان نخستین زوج آدمی)، هفت جفت فرزند به دنیا می‌آورند که برای ادامه نسل بشر هر کدام روانه یکی از هفت کشور می‌شوند، بنا نهادن هفت کاخ در بالای کوه البرز توسط کیکاوس پس از یافتن فرمانروایی مطلق بر هفت کشور و تمامی دیوان و آدمیان، کشته شدن زرتشت در سن هفتاد سالگی (مشتق عدد هفت)، عجایب هفتگانه بارگاه خسرو و پرویز که در هاله‌ای از اسطوره می‌باشد.

تقدس عدد هفت در ادبیات ایران ( مکتوب و شفاهی ) نیز دیده می‌شود. از آنجا که ادبیات، محل انعکاس باورهای انسانی اعم از اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، علمی، اساطیر و مانند آن می‌باشد، ما در هنگام مطالعه ادبیات فارسی به حضور خاص و تعیین‌کننده عدد هفت نیز پی می‌بریم. و اکثر شاعران و نویسندگان نیز به آن توجه خاصی نشان داده و هریک به نوعی آثار خود را با رمز عدد هفت عجین کرده‌اند: فردوسی با «هفت‌خوان رستم»، نظام گنجوی با «هفت پیکر»، عطار نیشابوری با «مراحل هفتگانه سیر و سلوک» و خواجه عبداله‌انصاری با «هفت حصار»، دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی با «آسیاب هفت سنگ»، «کوچه هفت‌پیچ»، ‌«اژدهای هفت سر» و «نای هفت بند» و ....

در کنار ادبیات رسمی، در ادبیات کوچه و بازاری (ادبیات شفاهی)، ادبیات زندگی روزمره نیز به وفور شاهد حضور ‌و تأثیر عدد هفت هستیم.

در این خصوص، صادق هدایت در «نیرنگستان» می‌نویسد: «عدد هفت دارای خاصیت‌ و اعتبار مخصوصی است و در همه افسانه‌ها و قصه‌های قدیمی به آن برمی‌خوریم. در قصه‌ها، هفت کفش آهنی و هفت عصای آهنی، هفت آسمان، هفت روز هفته، هفت گنبد بهرام، هفت خوان رستم، هفت سین، هفت دختران، هفت اختران، هفت کشور و غیره» (هدایت، 1342: 183)

آنچه در طی سطور پیشین در خصوص احترام و جایگاه عدد هفت آورده شد تنها مشتی بود از یک خروار دلیل و نمونه در اثبات حقیقت خارق‌العاده ذاتی این عدد.

«و به کارگیری این چنینی عدد هفت است که رفته‌رفته هفت در میان آداب‌ و رسوم ملیت‌ها و آیین‌های مختلف از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌شود و با توجه به ارزش و اهمیت آن است که بسیاری از ملیت‌ها و پیروان ادیان گوناگون، آداب و رسوم خود را نیز بر پایه هفت پی‌ریزی کرده‌اند و مدار بسیاری از اعمال دینی‌شان نیز بر اساس هفت قرار گرفته است.» (صادق‌زاده، 1376:‌ 71).

مراسم «یدی‌گئجه»:
پس از توضیحی مختصر در مورد اهمیت و جایگاه عدد هفت در طول تاریخ، به معرفی مراسمی خواهیم پرداخت که از اعتقاد مردم به تقدس و اهمیت عدد هفت نشات گرفته است.
این مراسم در هفتمین شب تولد نوزاد برگزار می‌شود و در بین آذری‌زبانان به «یدی گئجه» به معنای «هفت شب» معروف است. البته، قابل ذکر است که این مراسم، با تفاوت‌هایی، در میان اقوام دیگر ایران رایج می‌باشد. مراسمی سنتی که روز به روز همچون دیگر رسوم و آیین‌های کهن، در لابلای هیاهوی زندگی شهری روز به روز کم‌رنگ‌تر شده و رو به فراموشی می‌رود.

مراسم «یدی‌گئجه» را می‌توان در رده جشن‌ها و آیین‌های خانوادگی قرار داد. این رده آئین‌ها از جمله مراسم‌هایی است که هر خانواده‌ای به مناسبت‌های تولد، ازدواج، مرگ و … یکی از کسان و خویشاوندان برگزار می‌کنند. از مشخصه‌های آن «گردهمایی خویشان و آشنایان، میهمانی دادن، زیاده‌روی در خوردن و آشامیدن، با صدای بلند ابراز احساسات کردن و …» می‌باشد (روح‌الامینی، 1376: 16).

به دنیا آوردن بچه و زایش در اکثر ادیان و فرهنگ‌ها، به خصوص در جوامع سنتی و روستایی، از چنان اهمیت و جایگاهی برخوردار است که بی‌شک مراسم و اعتقادات گسترده‌ای، چه در زمان بارداری، چه در زمان زایمان و بعد از آن را در پی دارد که نمونه‌های جالب و قابل‌توجهی از آن را با مرور آثار صادق‌هدایت، محمود کتیرایی و دیگر آثار فولکلوریک مشاهده می‌نماییم. در کتاب «خشت تا خشت»، ضرب‌المثلی به چشم می‌خورد که ذهن هر خواننده‌ای را به عمق اهمیت و ارزش زایش متوجه می‌کند و تا حدودی تاییدکننده ادعای فوق نیز باشد: «زن تا نزاید، بیگانه است»!

مراسم «یدی‌گئجه»، مراسمی است که در گذشته، در پی تولد هر نوزاد برگزار می‌شد. مراسم اینگونه شروع می‌شود که، نزدیک غروب دور تا دور رختخواب مادر و نوزاد را با ریسمان سیاه‌رنگ که از موی بز تهیه شده است، حصار می‌کشند.

در برخی نقاط، این سنت به شکل دیگری اجرا می‌گردد، به این شکل که مثلا در شهر شاهین دژ «در روز سوم، قابله، بند سیاه و سفیدی را که به هم تابیده شده و به «چله» /Chelle/ معروف است به دور گردن و مچ دست نوزاد می‌بست. بند چله را تا چهل روز پس از زایمان از زائو و نوزاد جدا نمی‌کردند» (مقاله: آداب و رسوم شاهین‌دژ)

این کار و همچنین قرار دادن کاسة مسی، چاقو و ارسین که از همان روز اول بالای سر مادر قرار می‌دهند، به این دلیل است که اعتقاد دارند اگر چنین کنند، مادر و فرزند از شر و تاثیرات سوء جن (که معروف‌ترین آن، جن آل می‌باشد و در زبان محلی «آل آروادی» نامیده می‌شود) و تاثیرات سوء آنها در امان می‌مانند؛ آن طناب حصاری می‌شود تا جن‌‌ها، ناراحتی‌ها و بیماری‌ها نتوانند به مادر و فرزند نزدیک شوند. معمولاً، در کنار کاسه مسی و چاقو، تکه نانی نیز به نیت پربرکت بودن و روزی داشتن نوزاد قرار می‌دهند.

در فرهنگ معین، آل موجودی نامرئی تعریف شده که مانند جن، زن تازه‌زا را اگر تنها بماند صدمه می‌رساند. و صادق هدایت در فصلی از کتاب «نیرنگستان» در این زمینه می‌نویسد:
«آل به شکل زنی است که دست‌ها و پاهای استخوانی لاغر دارد، رنگ چهره‌اش سرخ و بینی‌ او از گل است. شاعر می‌گوید: رنگ او سرخ و بینی‌‌اش از گل؛ هرجا دیدی زود بگیرش تا از زائو جگر ندزدد و کار او آن است که جگر زن تازه‌زا را در زنبیل گذاشته و می‌برد. ولی جگر زائو تا از آب نگذرد معالجه می‌شود. برای پیش‌گیری از خطر آل به یک سیخ پنج و سه پیاز کشیده و گوشه اتاق می‌گذارند تفنگ و شمشیر در اطاق زائو باشد خوب است.دور رختخواب او طناب پشمی سیاه می‌گذارند و دوازده فتیله پنبه‌ای که یک طرفش سفید و طرف دیگرش را با پشت دیگ سیاه کرده باشند دور اطاق می‌چسبانند برای این که آل بترسد.

روایت دیگر: رختخواب زائو نباید سرخ باشد، در دامن زائو جو بریزند و اسب بیاید آنرا بخورد. دور رختخواب او با شمشیر برهنه خط کشیده بگویند:
حصار می‌کشم
برای کی؟ برای مریم و بچه‌اش- بکش مبارک باشد و شمشیر برهنه را بالای سر زائو بگذارند تا روزی که به حمام می رود.

روز ده که به حمام می‌رود، سیخ پیاز را همراهش می‌برند و روی پله حمام، پیازها را درآورده و زیر پایش له می‌کنند و یا یک گردو زیر پایش شکسته و پیازها را به آب روان می‌دهند و با جام چهل کلید، آب به سرش می‌ریزند. بعد از حمام هرگاه زائو تنها بماند دیگر آل نمی‌تواند به او آزار برساند» (هدایت، 1342:‌ 35-37).

اولین کاری که بعد از آن انجام می‌دهند، حمام نمودن و پوشاندن لباس تمیز و نو بر تن نوزاد است. البته باید گفت معمولاً در این روز نوزاد را غسل مولود نمی‌دهند، زیرا اعتقاد دارند که اگر کودک غسل‌ نداده بماند، هیچ آسیب و بیماری به او نمی‌رسد و اگر کسی احتمالاً همراه خود، دعا یا پارچه زردرنگ داشته باشد اثر سوء خود را نسبت به فرزند از دست خواهد داد و کودک مریض نخواهد شد. و غسل مولود (غسل چهلم) را به روز چهلم موکول می‌کنند. معمولا ناخن بچه نیز در همین روز گرفته می‌شود و رسم این است که دایی بچه با گذاشتن سکه‌ای در کف دست نوزاد، ناخن‌های او را می‌گیرد.

به دنبال این کار، به ابروان و چشمان نوزاد سرمه کشیده و هفت سنجاق بر لباس او می‌زنند. این کارها را معمولاً، ماما (قابله نوزاد) انجام می‌دهد. که در زبان محلی به او «ماما نَنَه» می‌گویند. این شخص از احترام و جایگاه بالائی در بین خانواده‌ها برخوردار است، چرا که به مادر کمک می‌کند تا نوزاد خود را به دنیا بیاورد و به دلیل تجربه‌ای که در این زمینه دارد کارهای نوزاد را در روزهای اول انجام می‌دهد و مراقبت مادر و نوزاد را به مدت 10 روز به عهده می‌گیرد. مثلاً سه روز، در سه وعده، غذایی از کره و شکر تهیه می‌کند و به نوزاد می‌دهد و بعد از سه روز نوزاد را به مادر می‌دهد تا او را شیر دهد و غذای مخصوص «کاچی» برای مادر تهیه می‌کند و تا روز دهم در کنار نوزاد و مادر می‌خوابد و ....) احترام «ماماننه» در گذشته‌ها به قدری بوده که وی اختیار پیشنهاد و حتی بعضاً، انتخاب نام نوزاد را داشت. معمولاً بعد از ده روز، کار وی تمام می‌شود و در آن روز علاوه بر دستمزد؛ صابون، خلعت و کله‌قند به وی هدیه می‌دهند. در مورد صابون، مردم اعتقاد دارند اگر صاحب نوزاد به «ماما ننه» صابون ندهد، در قیامت او (ماما ننه) با دستانی خونین در مقابل صاحب ‌نوزاد ظاهر می‌شود.
در نیرنگستان آمده: «روز هفتم بعد از تولد، «ماما» وقتی که بندناف بچه را می چیند انعام می‌گیرد»(هدایت، 1342:‌ 38).

در آن روز اقوام نزدیک، را برای شام دعوت می‌کنند. پس از شام، زنها در کنار مادر و نوزاد می‌مانند و مردها به اتاق دیگری می‌روند. چرا که این مراسم، مراسمی زنانه است و مردها در آن شرکت چندانی ندارند.

برای مراسم بعد از شام، همسایگان و اقوام، برای تبریک گفتن و شرکت در جشن به خانه آنها می‌آیند و هرکس در آن روز، خوراکی با خود به همراه می‌آورد و هدیه اصلی را روز دهم که مصادف است با حمام بردن، غسل دادن مادر و نامگذاری نوزاد (اکثراً در این روز نامگذاری صورت می‌گیرد) می‌آورند و به مادر نوزاد تقدیم می‌کنند.

معمولاً از غروب به بعد، دیگر نوزاد را زمین نمی‌گذارند و او را در آغوش نگه می‌دارند. مخصوصاً «ماما‌ننه» و هر یک از افراد حاضر در مجلس، کودک را در آغوش گرفته و روی او را بوسیده و برایش آرزوی سلامتی و خوشبختی می‌کند.

در آن شب از میهمانان به وسیله شیرینی، میوه، چای، خشکبار و تنقلاتی که مخصوص این شب تهیه می‌شود، از میهمانان پذیرایی می‌کنند. این تنقلات عبارتند از گندم، بزرک و نخود بو داده، کشمش و توت و از این قبیل خوراکی‌ها، و قابل توجه اینکه میهمانان نیز در تدارک این خوراکی‌ها سهیم می‌باشند. و نهایتا همه آنچه میهمانان به عنوان چشم‌روشنی آورده‌اند و آنچه خود صاحب‌خانه تدارک دیده، مخلوط و برای پذیرایی آماده می‌گردد.

نگارنده کتاب فرهنگ عامیانه مردم ایران در این خصوص می‌نویسد: بچه که به دنیا آمد شش شب باید روی زمین بخوابد و شب هفتم، خود، زائو او را در گهواره بگذارد و آن شب را شب‌خیز گویند و باید شیرینی و خشکه‌بار حاضر نمایند و ماما دست بچه را با دستمال به پشتش ببندد و از آن اشیاء مذکور اندکی به بچه بخوراند و این عبارت را به حضار بگوید: بگیر بچه را (یکی از او بگیرد، او را هم به دیگری بدهد) و آخری بگوید: خدا نگه دارد (هدایت،1379: 41)

میهمانان، خانواده و نوزاد را در این شب به شادی همراهی می‌کنند و نهایتاً همه به خانه‌شان بازمی‌گردند و زائو و نوزاد به همراه مادر زوجین (زن و شوهر) و «ماما ننه» شب را سپری می‌کنند.